من، او، ...

روزهای زندگی همسر یک طلبه

من، او، ...

روزهای زندگی همسر یک طلبه

من، او؛ داستان زندگی ماست!
ماییکه 14 سال است، تلخ و شیرین، در بود ها و نبود ها، در کنار هم هستیم و ان شالله در کنار هم می مانیم تا ظهور، تا شهادت، تا ...
اینجا از مسیر تکاملمان می نویسم؛ از دریافت هایم؛ از پیاده کردن اندکی از سبک زندگی اسلامی .

آخرین مطالب

۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

من، او، خانواده ی مهدوی 1

شنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۱۸ ب.ظ
این روزها بلاگفا که حسابی دست ما رو گذاشته توی پوست گردو!
روزگار سنگ جلوی پامون میاندازه
امتحانات هم که رو اعصابه
دیگه کم میام ببخشید
نمی خوام روند وبلاگ عوض بشه اما فعلا ببخشید به بزرگی خودتون. یه بحث خانواده ی مهدوی رو برای ارائه به جایی آماده کردم، گفتم خدمت شما هم ارائه کنم.
یکم طولانیه. ببخشید. کلاس درس بوده دیگه
التماس دعا

خانواده ی مهدوی 1

 

برای شروع بحث، ابتدا به جایگاه خانواده در نظام هستی می پردازیم.

خداوند می فرماید: از هرچیزی به صورت زوج و جفت آفریدیم باشد که یاد کنید و پند گیرید( ذاریات 51). دست قدرت و حکمت الهی تماسم اجزای این جهان را به صورت جفت و عاشق یکدیگر آفریده است. به گونه ای که هر جزء از اجزای هستی، خواهان جفت خویش است.

خدای رحمان همانگونه که میان اجزای آفرینش، کشش و جاذبه قرار داده است، میان زن و مرد نیز علقه و کششی قرار داده تا از اتحاد آن دو، هستی بقایابد و به سوی کمال سیر نماید.

نظام هستی، هماره در حال کشش و کوشش است. از والاترین کشش های نظام هستی که خود، رقم زننده ی بالاترین کوشش هاست، میل و کشش به همسر گزینی و تشکیل خانواده است. این گرایش غریزی، در ذات انسان نیز نهفته است که خود، جلوه ای زیبا از "عشق وصال" در نهاد پاک آدمی است.

جایگاه خانواده در مراتب هستی

خانواده کهن ترین و ریشه دار ترین نهاد بشری است و زندگی بشر، با آن معنا میابد. آدمی در خانواده چشم به هستی می گشاید. در آن رشد می کند و به کمال می رسد.

نهاد خانواده همچنین ماندگار ترین و ابدی ترین نهاد بشری است. چرا که زندگی خانوادگی در سیر تکاملی خویش می تواند پس از زندگانی این جهان، در بهشت برین نیست ادامه یابد

...هم خودشان و کسانی از پدران و مادران و همسران و فرزندانشان که نیکوکارند وارد بهشت های جاودان می گردند و فرشتگان از هر دری با سلام و خوش آمد گویی برآنان وارد می شوند و می گویند: سلام بر شما! به خاطر صبر ورزی و بردباری تان. پس این فرجام، چه نیک فرجامی است.

اگر پیوند انسانها در مجموعه ی خانواده پیوندی ایمانی باشد، محدود به این جهان نخواهد بود و در جهان باقی و بهشت سرمدی، نیز ادامه خواهد یافت. افراد یک خانواده ایمانی در بهشت نیز می توانند در کنار هم باشند و از انس با یکدیگر، لذت ببرند

فرزندان خانواده که در مسیر ایمانی پدر و مادر گام برمیدارند، در بهشت جاودان به آنها ملحق می شوند و اگر از نظر عمل، کوتاهی و قصوراتی داشته باشند نیز، خداوند مهربان، از سر احترام به والدین صالحشان، آنان را مورد بخشش قرار می دهد و مراتبشان را بالا می برد تا به درجه ی والدین خود برسند و در کنار ایشان، خانواده ای بهشتی، تحقق یابد

و کسانی که ایمان آورده اند، و فرزندانشان نیز در ایمان از ایشان پیروی کرده اند، فرزندانشان را در بهشت به ایشان برسانیم و چیزی از پاداش کردارشان نکاهیم. هر انسانی در گرو دستاورد و کردار خویش است(طور21)

همچنین وعده داده شده که اگر زن و شوهری هر دو بهشتی شوند، در جوار حضرت امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام الله علیها، مسکن داده می شوند.

نکته 1. اعمال اغلب ما، به خودی خود، توان همجوار کردن ما با حضرات معصومین در بهشت را ندارد، این فرصت بهشتی شدن با خانواده، یک فرصت طلایی است که تلاش در این راستا، می تواند مانند سوار شدن بر آسانسور، ما را در مسیر کمال پیش ببرد

نکته 2. اینکه همجواری حضرات معصومین در بهشت( جنت اللقاء) پاداش زن و شوهر بهشتی است، به نظر من نشان از اهمیت فوق العاده ی خانواده دارد. حقیقتا خانواده ای که زن و شوهر غیر معصوم، تمام تلاششان را برای بهشتی شدن باهم، کرده باشند، چه اثرات شگفتی در آفرینش گذاشته و چه تابلوی زیبایی از بندگی ترسیم کرده است

 خانواده رکن نظام هستی

حتما همه شما این حدیث را شنیده اید که طلاق، عرش را به لرزه در می آورد. از این حدیث این مفهوم استنباط می شود که خانواده، به مانند ارکان عرش الهی هستند که با فروپاشی آن، عرش به لرزه در می آید. حالا در نظر بگیرید وقتی ما رفتاری در خلاف جهت حفظ خانواده انجام می دهیم، چه تاثیری در کائنات می گذاریم. گاهی انسان متوجه اثری که رفتارش بر آفرینش می گذارد، نیست


۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۱۸
بانو ایرانی

من، او، نسل آینده

چهارشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۰۵ ب.ظ

دارم کلام آقا رو مرور می کنم. میرسم به جمله ای که نسل مورد نیاز جامعه رو بیان می کنند؛

باید برای تولید یک نسلی با این خصوصیات، برنامه ریزی کنم. چقدر تیز بینی و ریزبینی.

دانایی

ایمان

اعتماد به نفس

امیدواری

نشاط

سلامت جسمی و روحی

روشن بینی

اراده ی قوی

کم هزینه

پرفایده

چند کار به ذهنم میرسه. خیلی هاشم تو پستهای گذشته بهشون اشاره داشتیم.

ترغیب بچه ها به مطالعه

ایجاد محبت اهل بیت و شعله ور تر کردن آتش محبت حضرات معصومین در قلبهای کوچولوشون

بازی کردن هر روزه و منظم با بچه ها

رعایت بیشتر و بیشتر طب سنتی و تغذیه ی سالم و الزام بچه ها به ورزش

و نکته ی آخر که باید هر روز و هر روز به خودم(قبل از همه) یادآوری کنم اینه که : امروز قراره چه نفعی از من به آفرینش برسه؟

خدایا خودت اون کارهایی که لازم هست بلد باشم رو یادم بده. خدایا خودت به دلم و زبونم بنداژ آنچه باید بگم و آنچه باید انجام بدم

دوستت دارم خدای مهربونم که همیشه حواست به این بنده ی حقیرت هست

-----------------------------------------------

۱۳۹۴/۰۲/۱۶

بیانات در دیدار جمعى از معلمان و فرهنگیان سراسر کشور

۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۵
بانو ایرانی

من، او، مطالعه

دوشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۳۸ ب.ظ

نشسته بودم مطالعه می کردم. محدثه خانم داشت تلویزیون نگاه می کرد. بس بود! باید یه جوری سرشو گرم می کردم. گفتم عزیزم می شه برام یکم کتاب بخونی؟

یه کتاب برداشت آورد کنار من نشست که بخونه برام. واقعا روان تر از سطح انتظار من، خوند.

سعی کردم تمام خوشحالیم رو توی صورتم و صدام بروز بدم و گفتم:

محدثه جون، نمی دونی چقدررررررررررررررر خوشحالم که تو خوندن و نوشتن یاد گرفتی. از خدا ممنونم

روم رو بوسید و ادامه کتابشو خوند. اما این بار یواش تا من هم به مطالعه ام برسم

----------------------------------------------

این روزها یک غم عجیبی سراسر وجودم رو فراگرفته. نه می تونم از شرش راحت شم نه کاری برای حلش ازم برمیاد

فقط به خدا توسل می کنم که بصیرم کنه تا بفهمم باید چه کنم

با تآملها و تحقیقهایی که کردم، چند راهکار برای افزایش بصیرتم به ذهنم رسید

1. خواندن روزانه یک صفحه قرآن با معنی ( من قرآن رو از روی قرآن حکیم می خونم که اندک تفسیری هم داره)

2. خواندن 5 خط نهج البلاغه (نهج البلاغه ی ترجمه شده آقای دشتی رو می خونم. ترجمه اش روانه)

3. نماز استغاثه به حضرت مهدی (اوایل مفاتیح تحت عنوان استغاثه به حضرت قائم، ذکر شده)

4. خوندن 10 دقیقه بیانات امام خمینی از صحیفه ی امام

5. خوندن 10 دقیقه بیانات حضرت آقا

من قائل به مطلب زیاد گرفتن در یک نوبت نیستم. دو خط مطلب بگیرم اما روش تمرکز کنم و عمقش رو درک کنم، بهتر از چند صفحه خوندن اما بی درک هست که خیلی از مطالب هم از دستم برن و به اصطلاح، شهید بشن

خدا بصیرتمون رو زیاد کنه تا مصداق اهل کوفه نشیم.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۸
بانو ایرانی

من، او، نیاز

شنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۵۰ ب.ظ

فاطمه خانم بزرگتر شده. برعکس محدثه خانم که اصلا نیازهاشو نمی گفت، خیلی راحت نیازهاشو بیان می کنه

مثلا وقتی نیاز به آغوشم داره و دارم کتاب می خونم تا چیز دیگه ای دستمه، میاد کتابو می بنده و میذاره کنار تا بغلش کنم و ...

وقتی نوازش می خواد، دستمو می گیره می کشه رو سرش! وقتی بوسه می خواد، لپشو می چسبونه به صورتم و ...

دختر بزرگم، محدثه خانم هم کم کم فهمیده که باید نیازهاشو بگه تا ما بفهمیم و یکم متعادل تر شده. اما حساس شده از بوسیدنها و در آغوش کشیدنهای فاطمه. بهم گفت: مامان! شما فقط فاطمه رو می بوسید!

گفتم: مادر می دونی که اینطوری نیست! ولی اونو خیلی بیشتر از تو میبوسم و بغل می کنم؛ درست می گی!

ولی من به هر کدومتون، چیزی که نیاز دارید می دم. الان تو به آموزش نیاز داری و اون به آغوش.

الان فقط باید به او محبت کنم. زیر دو ساله!

اما تو داری برای سربازی امام عصر آماده میشی. نیاز شما دوتا با هم متفاوته.

مثل میزان غذاتون! توی بشقاب تو چقدر غذا می کشم، توی بشقاب فاطمه چقدر! آیا فاطمه باید شکایت کنه؟

- نه خوب! من خیلی بزرگتر از اونم. بدن من نیازش بیشتره

لبخند زدم . گفتم: دقیقا عزیز دلم. تو الان انقدر بزرگ شدی که بتونی کم کم توی بستر سازی ظهور، کمک کنی و مؤثر باشی. این افتخار بزرگیه. مطمئنم قدر خودتو می دونی.

چشمهاشو روی هم گذاشت و لبخند عمیقی زد. اومد صورتم رو بوسید، من هم بوسیدمش و رفت.

چند لحظه بعد گفت: مامان! ممنونم که حواستون هست طوری تربیتم کنید که به درد امام زمان بخورم.

هرچند هنوز نمی دونه، این خود امام زمانه که حواسش به اونه! نه من!

ممنونم آقا جون که هوای ما و بچه ها رو دارید. قربونتون برم، یه لحظه هم ازمون غافل نشیدا

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۰
بانو ایرانی