من، او، ...

روزهای زندگی همسر یک طلبه

من، او، ...

روزهای زندگی همسر یک طلبه

من، او؛ داستان زندگی ماست!
ماییکه 14 سال است، تلخ و شیرین، در بود ها و نبود ها، در کنار هم هستیم و ان شالله در کنار هم می مانیم تا ظهور، تا شهادت، تا ...
اینجا از مسیر تکاملمان می نویسم؛ از دریافت هایم؛ از پیاده کردن اندکی از سبک زندگی اسلامی .

آخرین مطالب

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است

من، او، به سوی خدا

پنجشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۷، ۰۸:۱۶ ق.ظ

گاهی باید انا لله بخوانیم برای دلمان

دلکم! نازنینم! خانه ی محبت خدا و عزیزانش!

کجا گیر کرده ای عزیزکم؟ کجا جا مانده ای؟

خار کدام گل مانع حرکتت شده و حواست را پرت کرده؟

تو مال خدایی عزیزم . از خدا آمده ای. کجا گیر کردی!

بیا برویم. یکبار تو دست مرا میگیری و حواسم که پرت می شود، حسین را نشانم می دهی و می گویی: ببین! حسین را ببین! نگاهش را، لبخندش را، اینها را ببین و ببین آیا هیچ زیبایی، به گرد پای زیبایی های او هم می رسد که بخواهی گرفتارش شوی؟؛ و من می دوم! می دوم و می دوم

حالا تو حواست پرت شده دلکم! حواست پرت شده و حواست نیست باید به کجا بروی!

اصلا کی گفته انا لله و انا الیه راجعون را فقط موقع غم و ماتم باید گفت؟برای من این آیه یعنی رفتن توی بغل خود خدا! یعنی بالاترین لذت، بالاترین شادی، بالاترین وصال

مبارک باشد برگشتنت دل نازنینم. مبارک باشد برگشتت دل پاکم! دل خدایی ام

انا لله و انا الیه راجعون

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۷ ، ۰۸:۱۶
بانو ایرانی