من، او، ...

روزهای زندگی همسر یک طلبه

من، او، ...

روزهای زندگی همسر یک طلبه

من، او؛ داستان زندگی ماست!
ماییکه 14 سال است، تلخ و شیرین، در بود ها و نبود ها، در کنار هم هستیم و ان شالله در کنار هم می مانیم تا ظهور، تا شهادت، تا ...
اینجا از مسیر تکاملمان می نویسم؛ از دریافت هایم؛ از پیاده کردن اندکی از سبک زندگی اسلامی .

آخرین مطالب

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

من، او، سنت سیئه

يكشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۷، ۰۷:۱۷ ق.ظ
برای خودمون غذاهای آنچنانی هم ممکنه درست کنم. ژله ی رنگین کمان و  گراتن فلان و لازانیای ال و بل! اما به مهمان که میرسه، یک غذای ساده درست می کنم با یک دسر معمولی! محدثه می گه مامان خب چرا فلان چیز رو درست نمی کنی، وسایلشو که داریم! می گم: نمی خوام مهمونیهامون به محل بروز تجمل و اینها تبدیل بشه. نمی خوام وقتی قراره خونه کسی بریم دغدغه بگیره که حالا چی براش درست کنم! می خوام روابطمون در سادگی باشه. می خوام کسی رو به زحمت نندازم. می خوام سنت سیئه نذارم.
به نظرم اینکه من یه غذای خوب درست کنم اما ساده، کم گذاشتن حرمت مهمون نیست.
دیروز می خواستم برم خونه ی دوستی که الحمدلله زیاد توفیق داریم بریم خونه هم. هر روز پذیرایی رو یکی میاره. دیروز نوبت من بود! گفتم چون اول ربیعه، شیرینی ببرم. حاجی عادت دارن شیرینی بخرن برای اعیاد. گفتن شیرینی می خرم. گفتم نه! برای بقیه هم سخت می شه. بذارین یه چیزی خودم درست می کنم. شیرینی پزی ام عالی نیست که بماند، فر گازم هم اعتباری بهش نیست!
هیچی گشتم یه شیرینی ساده پیدا کردم و درست کردم. (دستورشو می ذارم ادامه مطلب) خیلی هم دوستان دوست داشتن، در شادی میلاد نبی اکرم هم یه کاری کردم، هزینه ای هم تحمیل نکردم، آبرو داری هم شد! سادگی جلساتمونو هم خراب نکردم!
به نظرم ارزشش رو داشت
#لذت_قناعت

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۷ ، ۰۷:۱۷
بانو ایرانی