من، او، ...

روزهای زندگی همسر یک طلبه

من، او، ...

روزهای زندگی همسر یک طلبه

من، او؛ داستان زندگی ماست!
ماییکه 14 سال است، تلخ و شیرین، در بود ها و نبود ها، در کنار هم هستیم و ان شالله در کنار هم می مانیم تا ظهور، تا شهادت، تا ...
اینجا از مسیر تکاملمان می نویسم؛ از دریافت هایم؛ از پیاده کردن اندکی از سبک زندگی اسلامی .

آخرین مطالب

۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

من،او، محاسبه نفس

شنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۱۶ ق.ظ

گفتند: کسی که هرشب خودش را محاسبه نکند، از ما نیست

نگفتند اعمالش را! گفتند خودش را

خودم را که محاسبه میکنم، وضعم از اعمالم خرابتر است

خداچرا از این نماز تا نماز بعد، جانم به لبم نمیرسد از شدت دلتنگی؟

خدایا چرا روزی هزار بار، دلم برای نامه ات تنگ نمیشود و نمیخوانمش

خدایا چرا کم دوستت دارم.چرا؟

چه کنم محبتت مثل آتش، وجودم رابسوزاند و هرآنچه غیر خودت را از قلبم بزداید

خدایا دوست دارم خیلی خیلی بیشتر از این دوستت داشته باشم.چه کنم؟ دستم به جایب بند نیست. جز فریاد رسی ندارم.خودت محبت خودت را در قلبم قرار بده. 

۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۱۶
بانو ایرانی

من، او، آرامش

دوشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۳۲ ق.ظ

میبینم فاطمه خانم داد میزنه

میبینم محدثه خانم زودرنجتر  و حساس تر شده.

به خودم نگاه میکنم. صبر و آرامشم کم شده. نظم خونه، نظم برنامه ایم، نظم فکریم، بهم ریخته

لبخندام کم شده و تو خلوت هم ناخوداگاه، اخم میکنم.

دردای روحی یه جوری ان که به قول مامان، وقتی بفهمیشون، بزرگترین قدم رو به سمت رفعشون برداشتی. 

به درو دیوار زدم تا آرامشم برگرده. تا دوباره بشم همون مامان همیشه خندون

همون مادر مهربان مقتدر


یه توبه، یه استغاثه، یه عهد جدی 

نظم برنامه ای و فکریمو اول برگردوندم. نظم ظاهری خونه هم که تا نباشه، نمیشه کاری کرد.

گوش کردن روزانه یه سخنرانی. الان  من باید« محبت راز معنویت » استاد پناهیان رو گوش بدم.عالیه عالی

پیاده روی وورزش روزانه

محاسبه نفس جدی که اگر کارای تعهد شده رو انجام ندادم، جریمه نقدی کنم خدمو

اول شکر، بعد استغفار، بعد راهکار

شکر داده ها. باید ریز و شخصی باشه. کارهای خوب روزانه

استغفار هم همینطور. کارهای بد و کمکاریها

راهکار برای حل اشتباهات و رفع کمبودها. برنامه ریزی فردا و ...


آرامش چیز عجیبیه. خیلی باید مواظبش باشیم

هروقتم نبود، انقدر بگردیم تا باز پیدا بشه. بچه ی حساسی هم هست! زود میره و گم میشه

البته برا آدمهای کوچیکی مثل من.کسانی که سکینه بر قلبشون نازل شده، هیچی آرامششون رو فراری نمیده

ااین روزا دعا کنیم خدا به قلوب همه مون آرامشی از جنس سکینه ای که به قلوب مومنین نازل میکنه،نازل کنه

پ ن: چقدر مامانم زنده اس. هرلحظه گویا زنده تر میشه

چقدر مبارزه با نفس و خودسازیها موثرن. حتی بعد مرگ، بدرد خودمون و بقیه میخورن. مامان تا آخرین روز زندگی دنیاییش، مبارزه بانفس کرد.

۱۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۵ ، ۰۵:۳۲
بانو ایرانی

من، او، عذاب

شنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ق.ظ

میگفت: تولد هر کودک، یعنی خدا هنوز به بشر، امیدوار است

و تازه فهمیدم

اقوامی که دچار بلا شدند، آخرین کودکشان ۴۰ سال قبل از آن، دنیا آمده بوده است

۸ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۰۰
بانو ایرانی

من، او، درد

شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۱۶ ق.ظ
درد دارم درد
انگار از پشت خنجر در قلبم فرو کردن! هم قلبم زخم خورده هم کمرم شکسته
امیدوار بودم دوران ظهور رو ببینم اما این روزها بد جور نگرانم
خیر سرمون، مومنان شیعه ی منتظر حضرت حجت، ماییم و ما به کوچکترین آداب اسلامی، مودب نیستیم! حاضر نیستیم خودمون رو به سختی بندازیم برای اسلام! خدا به چه اعتباری ما کوفیان امروز رو بفرسته
...
وای وای
خودم که نگو! انقدر این روزها به خودم سرکوفت زدم و خودمو شماتت کردم که...
اونروز دوستم گفت: اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک
نکنه مصداق ظلم به امام، ماییم و گناهانمون که ظهور رو تاخیر انداختیم! حکومت آل الله رو تاخیر انداختیم!
ای خدا! عجب نگاهی! من کجا و این نگاه ها کجا
خدایا، ما رو زینت اماممون قرار بده نه مایه ی عذاب و شماتتش
خدایا ما رو از بهترین یاران امام زمان، در زمان غیبت و زمان ظهور قرار بده!
خدایا! آقامونو برسون السلاعه
برای تعجیل در فرج، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۱۶
بانو ایرانی