من، او، ...

روزهای زندگی همسر یک طلبه

من، او، ...

روزهای زندگی همسر یک طلبه

من، او؛ داستان زندگی ماست!
ماییکه 14 سال است، تلخ و شیرین، در بود ها و نبود ها، در کنار هم هستیم و ان شالله در کنار هم می مانیم تا ظهور، تا شهادت، تا ...
اینجا از مسیر تکاملمان می نویسم؛ از دریافت هایم؛ از پیاده کردن اندکی از سبک زندگی اسلامی .

آخرین مطالب

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

من، او، تربیت بهتر

يكشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۴:۳۸ ب.ظ

سر سفره نشسته بودیم. دختر عمه ی بچه ها که شش ماهی از فاطمه خانم کوچیکتره، شیرین زبونی می کرد و دور سفره می چرخید. یهو چشمش افتاد به صندلهای صورتی محدثه خانم. اومد بالای سر محدثه، صورتشو به صورت محدثه خانم نزدیک کرد و با یه لحن خییییلی ناز و دوست داشتنی گفت: محدثه! اجازه هست دمپاییتو بپوشم؟ آره؟ اجازه می دی؟

قند تو دل همه مون آب شد از نوع حرف زدن و خصوصا اجازه گرفتنش! الهی فداش بشم. یعنی اگر یه بچه رو بتونم بگم قد بچه های خودم دوست دارم، این فائزه خانمه.

محدثه خانم هم گفت: آره اجازه هست اما بعد از غذا خوردنت. باشه؟

- باشه!

دمپایی ها رو بغل کرد آورد گذاشت کنار دستش و غذاشو خورد.

عمه ی دیگه ی بچه ها به مادر فائزه گفت: چکار کردی انقدر قشنگ اجازه گرفتن رو یاد گرفته؟

- با قصه! هرچی می خوام یادش بدم رو تو قصه بهش می گم

یادم افتاد که من چقددددددددددددددددددددددددددددر برای محدثه خانم قصه می خوندم. الانم می خونما اما فقط برای محدثه خانم! طفلی فاطمه خانم محرومه از قصه های سن و سال خودش

باید یه برنامه ریزی بکنم تا مدیون فاطمه خانم نشم.


پ ن: چرا من انقدر به فکر محدثه خانمم اما از فاطمه خانم غافل می شم؟

۱۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۴ ، ۱۶:۳۸
بانو ایرانی

من، او، نوش جان

شنبه, ۷ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۵۶ ب.ظ

امسال وقتی گفت نمیرم، تنم لرزید. نکنه من با خواسته هام بهش فشار آوردم، نکنه کاری کردم که انگیزه اش برای قدم برداشتن تو راه ظهور، کم شده. نکنه دنیا رو پیش چشمش جلوه دادم و ...

نمی تونستم بذارم نره.

پول سفرش رو جور کردم. وسایل سفرش رو آماده کردم و قسمش دادم که بره.

بهش گفتم طاقت ندارم یه نفر بواسطه ی من از صف زائران اربعین، کم بشه.

روزهای آخر حضورش بود که باهاش تماس گرفتن و برای تبلیغ دهه آخر صفر هم ازش خواستن که بره. گفت چند دقیقه دیگه جواب می ده.

رو کرد بهم و گفت: ده روز سفرم طول می کشه؛ ده روز هم تبلیغ. بازم برم؟ خسته نمی شی؟ بچه ها اذیتت نمی کنن؟

(حواستون که هست! نزدیک امتحانای آخر ترم دبستانیها و فرجه ی پایان ترم خودمه)

گفتم: من که به طلبه، «بله» گفتم، این سختیها برام شیرینه! وقتای دیگه به فکر اذیت شدنم باش اما هرجا پای اهل بیت وسطه، اذیت ها، نوش جونم

گوشیشو برداشت تا بهشون بگه که واسه تبلیغ می ره و من رو کردم به قبله و آروم گفتم: اللهم تقبل منا

۱۴ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۹:۵۶
بانو ایرانی

من، او، تلقین

شنبه, ۷ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۴۵ ب.ظ

چند وقته یه چیزهایی در مورد جملات تاکیدی مثبت و فعال کردن ضمیر ناخودآگاه در جهت مورد نظر و اینها خوندم. مطالعات مختصری نبوده و دیدم خب عقلانیه و در شرع هم چیزی علیه این مطالب نیومده.

خب ما هم مطابق سبک زندگی خودمون - که سعی کردیم  مبتنی بر اسلام باشه - جملات تاکیدی مثبتی رو در برنامه روزانه قرار دادیم. اول صبح یا آخر شب، اونها رو با هم تکرار می کنیم و ...

توی این جملات تاکیدی، چیزهایی که داریم و می خواهیم تقویت بشه، چیزهایی که کم داریم و می خواهیم بیشتر بشه و چیزهایی که در داشتنشون نقص داریم رو به صورت مثبت به خودمون تلقین می کنیم.

مثلا چند تا از جمله های محدثه خانم اینهاست:

دقت من روز به روز بیشتر می شه

من هر روز دوستان بیشتری پیدا می کنم

من هر روز شاداب تر می شم

نظم من هر روز بیشتر می شه

اخلاق من هر روز بهتر می شه

حافظه من هر روز قوی تر می شه

و ...


فاطمه خانم هم با زبون بی زبونیش جملات تاکیدی مثبت برای خودش درست کرده. من می ذارم حرفهای خودشو بزنه اما بعدش خودم جمله بهش تلقین می کنم

من هر روز اخلاقم بهتر می شه

من هر روز بهتر حرف می زنم

و ...

شاید هنوز کامل کامل عمل نکرده باشم اما واقعا اثرات مثبتش رو دارم میبینم.

محدثه خانم واقعا شاداب تر شده و با اون همکلاسیهاش که هر روز مشکل داشت، و با غصه و ناراحتی ازشون حرف می زد، الان خاطره های خوب تعریف می کنه و ظاهرا بهشون حس بهتری داره.

نظم دقت و اعتماد به نفسش بیشتر شده و ...

فاطمه خانم هم همینطور؛ حرف زدنش و اخلاقش بهتر شده


راستی بین جملات تاکیدی مون، یه جمله ی کلیدی هم داریم:

محبت من به اهل بیت، هر روز بیشتر می شه

می دونم چیزی که می تونه دخترام رو نجات بده، محبت واقعی به اهل بیته. می تونه مثل یک حصن حصین، اونها رو حفظ کنه. خدا خودش این فرزندان حضرت معصومه رو تربیت کنه و نجات بده و به من کمک کنه خوب بنده هاشو مراقبت کنم.



۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۹:۴۵
بانو ایرانی