من، او، درک حضور
استادی گفت یک ساعت در روزتون را قرار بدید و در این ساعات، خودتون رو در محضر امام زمان عج بدونید
مدتها بود سعی میکردم خودمو در محضر امام بدونم.اما استاد تاکید کرد یه ساعت خاص هر روز
حتما شلوغ ترین ساعت روزتون باشه.
مام که حرف گوش کن! هشدار گوشی رو گذاشتم رو ساعت۲۱
ساعتی که حاجی میان خونه.خدایی با اهمیت ترین نوع رفتاریمون، با شوهرامونه و منم که ...
خدا خودش اصلاحم کنه
روز اول ساعت زنگ زد و مام در محضر مولا
صبوری با دخترا، سخت نبود.تا حاجی اومد. یه رفتاری کردند که من ناراحت شدم.اومدم برخورد کنم، یادم افتاد در محضر امامم.وای چقدر سخت بود
یه مهمان ارزشمند که داریم، همه مراعات میکنن اما درک حضور این مهمان عزیز رو فقط من دارم! خییییلی سخت بود
روز دوم دخترا آرومتر بودند اما بازم با حاجی مسئله پیش اومد
فکر کنم خدا میخواس من صبورتر بشم. هرچی میخواستم برنامه خودسازیمو برای حاجی توضیح بدم، نمیشد.یعنی طوری همه چیز پیش میرفت که حتی من فرصت نکنم راجع بهش حرف بزنم.
روز سوم کلا سعی کردم موقع حضور حاجی در ساعت درک حضور ، ساکت باشم
روز چهارم بازم سخت تر شد.
خدایا میخوای چکار کنی؟ میخوای چی بسازی از من؟!؟!
امروز روز پنجم بود
با دخترا بیرون بودم. یهو یه کاری کردن به شدددددددت عصبانی شدم
عصبانیاااااااا
اومدم واکنش نشون بدم، که یکدفعه هشدار گوشی به صدا در اومد: درک حضور امام مهربانم
یهو آروم شدم.
با آرامش، بحران رد شد
امشب پنجمین شبه که درک حضور مولا رو باید در حضور حاجی داشته باشم.
خدا بخیر کنه.کاش امتحان امروزم فقط برخوردم با دخترا بوده باشه
______________________
بعد نوشت:
۱. درک حضور، کمک به خیلی چیزها میکنه
افزایش حیا، افزایش عقل، افزایش صبر ،حلم و خیلی چیزای خوب دیگه
۲. کسانیکه اولین مطلبیه که از این وبلاگ خوندن، لطف کنند قبل از قضاوت ، بقیه پستها رو بخونن.
مشی این بانو، رها کردن مشکلات به امان خودشون، نیست. هرچند از کنار مسائلی که قدرتی بی تغییرش نداریم، باید بگذریم
۳. اینکه از حاجی نوشتم، اصلا به معنای بدخلقی یا ایرادی در ایشون نیست.شاید بیماری کم تحملشون کرده، شاید مشکلی داشتند و هزار ان شاید دیگه که میتونه مبنی بر بدخلقی و بدی ایشون نباشه اما خواننده ی عزیز میتونه تصور کنه.چرا ما بدترین دلیل ممکن رو برداشت میکنیم؟
خدا آخرو عاقبت شما و خانوادتونو بخیر کنه