من، او، ظلم( شاید پست موقت)
دارم رو یه خطبه نهج البلاغه کار می کنم.
قفل شده! گیر کرده!
توسل کردم به حضرت امیر و نور چشمشون امام عصر!
چشمم خورد به تعبیر آقا در این مورد! چه کامل! چه قشنگ! چه راه گشا
دارم می خونم و لذت می برم و غرق شدم درش! یهو می بینم چند تا نقطه گذاشته و بعدش نوشته : انفجار بمب!
خدایا! بعضی ظلم ها چقدرررررررررر بزرگن! چقدر گره های علمی می تونست توسط خیلی ها باز بشه که دشمنان با جهالتهاشون مانع شدن
خدا رو شکر که آقا هنوز هستن و خیلی گره ها رو باز می کنن اما حسرت کامل شدن اون بحث، به دل یکی مثل من، مونده