من، او، جواب سوال
دیروز از شهید حججی پرسیدم چر من شهید نمی شم!
امروز با حرفهای شهدا تو وصیت نامه هاشون، فهمیدم چرا!
بعضی مواقع این نفس سرکش سراغم می آمد، وسوسه می شدم و نق میزدم،
شهید حسین همدانی
نق زدن رو گناه می دونه! می بینی! وای خدا! کجام؟
دیگر هیچ چیز در این دنیا مرا آرام نمی کند جز رسیدن به سوی تو و خشنودی تو
شهید حسن غفاری
فهمیدم هر روزی که دیگه آامی و قراری جز رسیدن به خدا نداشته باشم، شهید خواهم شد!اصلا این شهدای مدافع حرم، عارف اند! عجیبند! اعجوبه اند!
این شهیدو ببین! متولد 72 هست!
عادت
به سکون بلای بزرگ پیروان حق است، سکونم مرا بیچاره کرده. در این حرکت عالم به سمت
معبود حقیقی دست و پایم را اسیر خود کرده، انسان کر میشود، کور میشود، نفهم میشود،
گنگ میشود و باز هم زندگی میکند.
بعد از مدتی مست
میشود و عادت میکند به مستی و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد
نداشته باشیم. درد را، انسان بی هوش نمیکشد،
انسان خواب نمیفهمد، درد را، انسان با هوش و بیدار میفهمد.
راستی! دردهایم کو؟
چرا من بیخیال شدهام؟ نکند بی هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان
را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از
چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟
خدایا تو
هوشیارمان کن، تو مرا بیدار کن، صدای العطش میشنوم صدای حرم میآید گوش عالم کر
است. خیام میسوزد اما دلمان آتش نمیگیرد.
مرضی بالاتر از
این چرا درمانی برایش جستجو نمیکنیم، روحمان از بین رفته سرگرم بازیچه دنیاییم.
الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ما هستیم، مردهام تو مرا دوباره حیات
ببخش، خوابم تو بیدارم کن. خدایا! به حرمت پای خسته رقیه (س) به حرمت نگاه خسته
زینب (س) به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر (عج)
به ما حرکت بده.
عباس دانشگر
1395/2/2
خدایا بصیرت بده تا ما هم بپیوندیم. اثر اشکهای این دهه ما رو بصیرت و لباقت شهادت قرار بده. محبت خودتو در دل ما انقدر زیاد کن که جز خودت، چیزی آروممون نکنه
" درد را، انسان بی هوش نمیکشد، انسان خواب نمیفهمد، درد را، انسان با هوش و بیدار میفهمد."
اونی که درد داره نه خوابش می بره، نه بیهوش میشه. همه درد کشیدن و میدونن چیه. کاش به جای جملات احساسی، چیزای مفیدتری رو می نوشتن که تو زندگیشون واقعا به کار گرفتن و میتونه راه گشای یه عده باشه. مطمئنا از این دست موارد خیلی زیاد بوده تو زندگی شهدا.