من، او، زمزمه ی شیرین
شنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۱۲ ب.ظ
یه روز جمعه وقتی داشتم دعای ندبه رو میخوندم و طبق معمول همیشه به معنیش توجه کردم، دیدم اغلب این قصه هارو برای دخترا نگفتم. خجالت کشیدم از خودمو امام مهربانم.
تصمیم گرفتم جبران کنم. از همون روز دخترا رو بشونم پای سفره ی دعای ندبه. قرار شد از همون روز دعای ندبه رو تو جمع خانواده همیشه بخونیمو درمورد یکی از داستانهاش صحبت کنیم باهم.
از اول دعای ندبه رو با دقت نگاه کردم و از داستان حضرت آدم، شروع کردم!
امروز داستان حضرت ابراهیم رو میگیم ان شالله.
انس و الفت فردای بچه ها، با دعا و قرآن رو، کارهای امروز مادرونه ی ما رقم میزنه
موفق باشی بانوی بهشتی😊
۹۷/۰۱/۱۸