من، او، ...

روزهای زندگی همسر یک طلبه

من، او، ...

روزهای زندگی همسر یک طلبه

من، او؛ داستان زندگی ماست!
ماییکه 14 سال است، تلخ و شیرین، در بود ها و نبود ها، در کنار هم هستیم و ان شالله در کنار هم می مانیم تا ظهور، تا شهادت، تا ...
اینجا از مسیر تکاملمان می نویسم؛ از دریافت هایم؛ از پیاده کردن اندکی از سبک زندگی اسلامی .

آخرین مطالب

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

من، او، همنشین

شنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۰۰ ق.ظ

دوستان خوب که داشته باشی، حرفهای خوب میشنوی، حتی توصیه های اساتید ناااااب، به گوشت می رسه! خدا دوست خوب نصیب همه مون کنه

چند وقتی یه دوست خوب دیگه نصیبم شده که از شاگردان استاد همیز هستند. داشت توی جمع حرف می زد که دیدم حرفهاش عالیه

گفت: هر نمازی که از اهل یه خونه قضا میشه، در رو روی یه سری شیطان باز می کنه که وارد خونه بشن. شاید هم به واسطه ی اون نماز قضا شده، یه سری شیطان متولد می شن که میان توو همون خونه! و وظیفه شون بهم زدن روابط بین اهالی اون خونه است!

حالا ما هی دنبال دلیل بد خلقی اهل خونه می گردیم! دنبال دلیل دعواها، سوء تفاهم ها، کدورت ها!

ما باید دائما تلاش کنیم که شیاطین رو از خونه مون بیرون کنیم.

و من یادم افتاد که یه سری چیزهای دیگه هم شیاطین رو وارد خونه می کنه

عدم نظافت خونه. خصوصا ظرف نشسته آخر شب و وجود تار عنکبوت

وجود آشغال در خونه در طول شب

بلند کردن صدا توو خونه. مخصوصا توسط زن

و ...

اما فضای اطراف ما هرگز خالی نیست! یا ملائک هستند یا شیاطین. یا با انرژی مثبت پره یا منفی!

قرآن خوندن، دعا خوندن، نماز اول وقت، خوش اخلاقی، خوش اخلاقی، خوش اخلاقی فرشته ها رو نازل می کنه و طبیعتا شیاطین می رن!

خدا به همه مون کمک کنه که هم نشین بنده های خوبش باشیم. هم فرشته ها، هم انسانهای پااااااااک و دوست داشتنی که خدا دوستشون داره

-------------------------------------------------------

پ ن1: یه اعتراف! وقتی بد خلق می شم، از خودم متنفر می شم! حفظ آرامش و خوش اخلاقیم، برام از همه چیز مهمتره! حتی از زیارت امام رضا که دلم پر می کشه براش

پ ن2: بعضیا که از نزدیک منو دیدن، می گن روش تربیتی من خوب نیست! و نمی پسندن! من یه مادر بسیار مقتدر و در عین حال مهربون و انعطاف پذیرم! اما خیلیا معتقدن مادر باید جلوه ی جمال خدا باشه و رحمت! غیر از این نباید ازش صادر بشه!

اما من معتقدم بچه باید با یه رفتار مقتدرانه و در عین حال محبت آمیز بزرگ بشه. اگر پدر مقتدر باشه تا این مسئولیت رو به عهده بگیره که فبها اگر به هر دلیل نیست، نمیشه که تربیت بچه رو متوقف کرد! مادر باید هر دو مسئولیت رو به عهده بگیره! مثلا بابای من جنگ بود! سر کار بود و ...، مادرمون هر دوو وظیفه رو عهده دار بود! خیلی مادرهای دیگه هم هستند که همراه مقتدرشون نیست! پس باید هر دو نقش رو ایفا کنن!

به نظر من اینکه از جلوه ی رحمانیت مادر، در نظر بچه کم بشه، بهتره تا تربیت بچه خراب بشه! هرچند چون خودم چنین مادری داشتم، می دونم اون جلوه ی رحمانیته هم چندان دست نمی خوره! فقط جلوی سوء استفاده گرفته می شه!

البته باز هم نظر اونها محترمه. خدا هدایتم کنه

۳۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۶:۰۰
بانو ایرانی

من، او، دعای مستجاب

پنجشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۳۷ ق.ظ

بعضی سریالها و فیلمها رو هرچی نگاه می کنم، باز هم مطلب جدید می گیرم. انگار هرچی علم و مطالعه و سنم بیشتر می شه، درکم از اون مطلب بیشتر می شه. عموما فیلمها و سریالهای تاریخی، فلسفی، مذهبی همینطورن برای من

یکی از این سریالها، یوسف پیامبره! قبل از ماه مبارک، شبکه قم باز هم داشت نشونش می داد. خدا خیرشون بده.

یه قسمتی توی زندان، کاری ماما میاد تا یوسف رو راضی کنه برای نجات خودش، جلوی زلیخا تسلیم بشه. یوسف هم بعد از امتناع، برای رهایی زلیخا از دام شیطان و برای هدایتش دعا کرد.

دعای ولی خدا، یکی از دعاهای قطعا مستجابه اما کی در حق زلیخا مستجاب شد؟

بیست سال بعد. وقتی زلیخا زجرهاشو کشید! پیر شد!  زیباییش رفت! شهوتش رفت! دیگه از دنیا لذتی نبرد و ...

چند نکته از این مطلب من دریافت کردم

1. گاهی باید 20 سال طول بکشه تا حتی دعای پیغمبر خدا به اجابت برسه

2. حتی اگر پیغمبر خدا هم برات دعا کنه، تا خودت زمینه رو فراهم نکنی، مستجاب نمی شه

3. اگر دعای زلیخا زودتر مستجاب می شد، لذت با یوسف بودن رو نمی برد! دعاش دیرتر مستجاب شد اما کامل تر! قشنگ تر!


۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۳۷
بانو ایرانی