من، او، وبلاگ
یه نفر می گفت: چرا طهورا دیگه نمی نویسه
چرا یارطلبگی دیگه نمی نویسه
چرا فلانی و فلانی دیگه نمی نویسن
شاید بخاطر قضاوتهای خیلی از خواننده های عزیز
خواننده هایی که فکر می کنن، ما و همسرانمون از طبقه هفتم بهشت افتادیم وسط زمین و هییییییییچ مشکلی با هم و با بچه هامون نداریم و خوش و خرم زندگی می کنیم.
واقعیتش اینه که ما خوش و خرم زندگی می کنیم اما نه بخاطر اینکه مشکلی نیست! زندگی مشکل زیاد داره! امروز یکی می گفت کاش زندگی اینهمه مشکل نداشت
بهش گفتم نمی شه! جنس زندگی انسان در دنیای مادی، طوریه که قاعدتا باید سختی داشته باشه
مثل اینکه بگی کاش نارگیل پوست به این سختی نداشت
نمیشه! جنسش اینطوری ایجاب می کنه.
ما از روزهایی که زیر فشار زندگی در حال جون دادنیم ، نمی نویسیم! از زار زدنها از التماس هامون به درگاه خدا برای رفع مشکلاتمون
نمی تونیم بنویسیم چون باید حرمت شوهرانمون و زندگیمونو حفظ کنیم!
ولی باعث سوء تفاهم می شه
البته مشی من کلا به دیدن بدیها نیست! مشی طهورای عزیز و دیگر دوستان هم گمونم همینه!
من اینجا نوشتم تا خوبیها رو بیشتر و بهتر ببینم و خودمو مجبور کنم تو سخت ترین شرایط، همین طوری که اینجا می نویسم، عمل کنم
خدا بهمه مون توفیق خوب دیدن بده! خودم اولین کسی که به نگاه خوب، محتاجم